جدول جو
جدول جو

معنی علی خرقانی - جستجوی لغت در جدول جو

علی خرقانی
(عَ یِ خَ رَ)
ابن جعفر خرقانی (یا علی بن احمد خرقانی). از بزرگترین مشایخ صوفیۀ اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری. رجوع به ابوالحسن (علی بن جعفر) وبه ابوالحسن خرقانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ خَ)
ابن حسین خیقانی حلی نجفی. لقب او در ’مصنفی علم الرجال’ به صورت ’خاقانی’ ضبط شده است. وی فقیه و اصولی بود که در بیست وششم یا بیست وهفتم رجب سال 1334 هجری قمری در نجف اشرف درگذشت. و از جمله اساتید او شیخ انصاری و میرزای شیرازی و شیخ راضی و شیخ محمدحسین کاظمی و شیخ زین العابدین مازندرانی و شیخ علی بن میرزا خلیل طهرانی بوده اند. ’خیقانی’ منسوب است به ’خیقان’ که محلی است در سواد عراق. او راست: 1- تعلیق بر فوائد آقا بهبهانی، درعلم رجال. 2- رساله ای در تمام ابواب اصول. 3- رساله ای در مهمات فقه و قواعد آن. 4- شرح اللمعه الدمشقیه. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 316) (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 133)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
حسین بن ابی شهاب بن احمد بن حمزه بن حسین بن قاسم بن حمزه بن حسین بن علی بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب علوی خرقانی. پدر او ابوشهاب برادر سیدابوشجاع بود. او ازخطیب ابوالقاسم محمود بن احمد زهری حدیث نقل میکند واز او ابوحفص عمر بن محمد بن احمد نسفی حافظ حدیث کرد. وی بسمرقند در رجب سال 424 ه. ق. درگذشت و در مقابل جامع سمرقند بخاک سپرده شد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِجُ)
ابن محمد بن علی جرجانی حسینی حنفی، مشهور به میرسیدشریف و مکنّی به ابوالحسن. از علما و حکمای مشهور نیمۀ دوم قرن هشتم هجری بود. رجوع به جرجانی (علی بن محمد بن علی حسینی...) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 216. فهرس المؤلفین بالظاهریه. بغیهالوعاه سیوطی ص 351. الضوءاللامع سخاوی ج 5 ص 328. البدرالطالع شوکانی ج 1 ص 488. الفوائدالبهیۀ لکنوی ص 167. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 125. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 12 و 41 و سایر صفحات. فهرس المخطوطات المصورۀ سیدج 1 ص 344. المکتبهالبلدیه. فهرس الریاضیات ص 39. فهرس الخدیویه ج 6 ص 55. کتب ادبی دانشگاه تهران. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 140 و ج 2 ص 229 و سایر صفحات. روضات الجنات خوانساری ص 497. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 728
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جُ)
ابن فضلان جرجانی بن بزری، مکنّی به ابوالحسن. محدث و ساکن سمرقند بود. وی از ابن الاعرابی حدیث شنیده است و حمزه السهمی از او حدیث کرده است. ’بزری’ نسبت به ’بزر’ است و منظور کسی که ’بزر’ را برای روغنگیری می فشارد. (از تاج العروس) (از منتهی الارب). و رجوع به جرجانی (علی بن فضلان...) شود
ابن عبدالعزیز بن حسن بن علی بن اسماعیل جرجانی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن عبدالعزیز فقیه) و علی (ابن عبدالعزیزبن...) و جرجانی (علی بن عبدالعزیز...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خُ)
خواجه علی خراسانی، وی از شعرای قرن یازدهم هجری، و برادرزادۀ حاج محمدخان قدسی مقدس بوده است. قسمتی از اشعار او درگلستان مسرت و مطلعالشمس آمده است. (از الذریعۀ آقا بزرگ طهرانی ج 9 ص 755 بنقل از تذکرهالشعراء نصرآبادی ج 6 ص 166. گلستان مسرت ص 458. مطلعالشمس ج 2 ص 430)
(حاجی ملا...، وی از شعرا و نویسندگان و خطاطان خراسان بود و قسمتی از اشعار او در مجالس النفائس آمده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 756 بنقل از مجلس نهم مجالس النفائس ج 5 ص 149)
ابن حسن شقیق خراسانی، مکنّی به ابوعبدالرحمان. از روات حدیث بود. و نیز رجوع به ابوعبدالرحمان (علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَیْ)
ابن یحیی خیوانی صنعانی. وی نابینا بود و در سال 1060 یا 1071 هجری قمری در صنعاء درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 197. ملحق البدرالطالع زباره ص 184)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شِرْ)
ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی نقشبندی حنفی. ملقب به اکمل الدین. وی صوفی بود و در سال 1118 هجری قمریدر مدینه درگذشت. او راست: 1- اقصی المطالب. 2- جامع المناسک. 3- خلاصهالتواریخ. 4- دلیل الزائرین و أنیس المجاورین فی زیاره سیدالمرسلین. 5- مهمات المعارف الواجبه علی العباد فی أحوال المبداء و المعاد. (از معجم المؤلفین از سلک الدرر ج 3 ص 201. و هدیه العارفین ج 1 ص 764 و ایضاح المکنون ج 1 ص 434 و ج 2 ص 610)
ابن محمد بن علی زهری شروانی مدنی حنفی. وی ادیب بود و در سال 1134 هجری قمری در مدینه متولد شد و در همانجا در سال 1200 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- حاشیه بر دیباجهالدرر. 2- هوامشی بر المختصر. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین از سلک الدرر مرادی ج 3 ص 231)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ رَ)
ابن احمد بن علی عرشانی یمنی. محدث است و در سال 625 هجری قمری درگذشت. او راست: اشراط الساعه. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 706). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَ)
ابن عثمان بن محمد اوسی (در برخی نسخ: اوشی). ملقب به سراج الدین. ادیب و شاعر متوفی در سال 569 هجری قمری او راست: 1- قصیدۀ لامیه، در اصول دین. 2- مختلف الروایه، که شرح منظومۀ عمر نسفی است در خلاف. 3- مشارق الانوار فی شرح نصاب الاخبار لتذکرهالاخیار. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 526 و... الجواهر المضیئه قرشی ج 1)
ابن مسعود فرغانی. مکنی به ابوسعد و ملقب به کمال الدین. او راست: المستوفی فی النحو. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1675)
ابن ابی بکر بن عبدالجلیل فرغانی مرغینانی حنفی. ملقب به برهان الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی مرغینانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کِ)
ابن محمود کرمانی شافعی. ملقب به ضیاءالدین. وی در سال 830 هجری قمری در قید حیات بود و در آن وقت سنش بیش از نود سال بوده است. اوراست: ضوءالمشارق الجدیر بالوضع علی المفارق (یا ضیاءالمشارق...) در چهار مجلد. (از معجم المؤلفین)
ابن حسین بن علی کرمانی. صوفی متوفی در حدود سال 470 هجری قمری او راست: سراج الشریعه و منهاج الحقیقه. (از معجم المؤلفین)
ملقب به عمادالدین و متخلص به عماد و مشهور به عماد فقیه و خواجه عماد فقیه. از عرفای قرن هشتم هجری قمری رجوع به عمادالدین کرمانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کُ رَ)
شیخ علی کرکانی، مکنی به ابوالقاسم. از عرفای مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری قمری و معاصر با شیخ ابوسعید ابوالخیر و سلطان محمود غزنوی بود. نسب او به سه واسطه به شیخ جنید میرسد و وی در نیشابورساکن بود و بسیاری از کرامات او در نامۀ دانشوران مذکور است. رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 271 شود
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ)
احمد بن الحسین بن عبدالرحمن بن عبدالرزاق العبسی الشاشی خرقانی الفرانی، مکنی به ابوالفتح، از خرقان سمرقند بود و پدر او از شاش. او در خرقان چشم به جهان گشود ولی در قریۀ قراب بجبال سمرقند سکونت گزید. سمعانی نزد او به سمرقندکتبی چند از تصانیف سیدابوالحسن محمد بن محمد علوی حافظ بغدادی فراخواند. مرگ او بسال 505 ه. ق. اتفاق افتاد و مولدش بسال 469 ه. ق. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَرْ را)
ابن عبدالرحمان بن شبیب بن حمدان بن شبیب حنبلی حرانی، ملقّب به نورالدین. ادیب بود و در طب نیز اطلاعاتی داشت. وی در سال 747 ه. ق. در قید حیات بود. او راست: جامعالفنون. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 59)
ابن عیسی حرانی. او راست: عجائب البحر، که آن را برای المقتدر تألیف کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1126)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُمْ ما)
ابن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی اخشیدی وراق، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه) است و در سال 296 هجری قمری در بغداد متولد شد، معجم الادباء و مفتاح السعاده سال تولد او را 276 هجری قمری ذکر کرده اند، وی نزد ابن السراج و ابن درید و زجاج تحصیل کرد. و دریازدهم جمادی الاولای سال 384 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الاشتقاق. 2- الجامعالکبیر فی التفسیر. 3- شرح الصفات. 4- المبتدا در نحو. 5- معانی الحروف. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ شاکر ج 12 ص 233. الوافی صفدی ج 12 ص 133. فهرس المؤلفین بالظاهریه. طبقات النحاه و اللغویین ابن شهبه ص 436. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 63. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 73. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 176. تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 182. نزههالالبای انباری ص 389. میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 235. النجوم الزاهرۀ ابن تعزی بردی ج 4 ص 168. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 294. البدایۀ ابن کثیر ج 10 ص 314. الکامل ابن اثیر ج 9 ص 36. طبقات المفسرین سیوطی ص 24. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 248. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 109. بغیهالوعاه سیوطی ص 344. مرآهالجنان یافعی ج 2 ص 420. المختصرفی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 136. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 182. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 142. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 111 و سایرصفحات. روضات الجنات خوانساری ص 480. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 268 و سایر صفحات. مقدمه توجیه اعراب ابیات ملغزه الاعراب، از سعید افغانی. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 49. و نیز رجوع به ابوالحسن رمانی شود
لغت نامه دهخدا